احساس مالکیت
چند وقتی هست که نسبت به اموال و وسایل و اسباببازیهات حساس شدی و احساس مالکیت شدیدی به اونها داری مثلاً همین آخر هفتهی گذشته که عمه اینها اومده بودن خونمون تا نیایش جون میخواست به هر کدوم از اسباببازیهات دست بزنه کلی سرش جیغ میکشیدی و از دستش میگرفتی، یا دیروز که خالهاینها اومده بودن اینجا همین کارها رو با مهبد جون انجام دادی. امروز هم که آرمان جون (پسر همسایه) اومده بود باز هم همین داستان رو پیاده کردی. ای شیطون آخه تو که قبلاً اینقدر خسیس نبودی فکر کنم این حس مالکیت رو تازه کشف کردی و کلی هم ازش لذت میبری فقط امیدوارم به خساست تبدیل نشه. پی نوشت : جدیداً چند تا کلمه ...
نویسنده :
مامانی
1:43